به نام دانای توانا
در تاریخ سه شنبه 4 آبان 1395، مقاله ای در روزنامه جام جم به چاپ رسید که در آن، نویسنده انتقاداتی غیرمنصفانه درباره ی ناشران آموزشی عنوان کرده است . گزارشگر محترم این مقاله، بدون آگاهی از آنچه در فضای آموزشی و تربیتی کشور میگذرد ، توصیفات و گزاره هایی ناشایست را نثار صنعت نشر آموزشی این آب و خاک کرده است. بر غیر منصفانه و یک سویه بودنِ گزارش یادشده همین گواه بس که با هیچ یک از مسوولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که ناشران آموزشی با مجوز و زیر نظارت ایشان فعالیت می کنند و حتی هیچ یک از ناشران آموزشی نیز مصاحبه ای صورت نگرفته است! و موضوع مهم تر اینکه سردبیر محترم روزنامهی جام جم تیتر اصلی و صفحه یک روزنامه را به این گزارش اختصاص داده است: با عنوان «سودهای میلیاردی از کتاب های آموزشی». عنوانی که نظر مخاطبان روزنامه را درباره ی یک بخش مهم و تاثیرگذار نشر و آموزش کشور به کلی دگرگون و منفی می کند
این در حالی ست که صنعت نشر جزو بخش خصوصی اقتصاد کشور است و وجود درآمد در آن در شرایطی که در ایران و جهان ناشران با پدیده ی ورشکستگی و کتابفروشی ها با بحران تعطیلی مواجه هستند ، برای هر فرد آگاه و دلسوزی می تواند مایه ی مسرت و امید باشد نه رشک و سرزنش. وجود این درآمدها یعنی گشتن چرخ اقتصاد چاپ خانه ها، لیتوگرافی ها، صحافی ها و هزاران نفر تحصیل کرده ای که با کتاب و قلم روزگار می گذارند، این یعنی کارآفرینی و رفتن بر مسیر اقتصادی خودکفا و ملی. گردش مالی ده ها برابری در صنفهای دیگر درجریان است. چرا در صنعت نشر ما ادامه ی حیات و تداوم زندگی منطقی اقتصادی باید مذموم و ناپسند تلقی شود؟
گفتنی ست که طبق منابع آماری وزارت محترم ارشاد، بیست درصد گردش مالی نشر کشور، مربوط به ناشران آموزشی میشود که با توجه به بازه ی سنی مخاطبان این ناشران، کاملا طبیعی و منطقی می نماید.(منبع: پیش نویس سند راهبردی صنعت نشر ایران ،معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، آذر 1394) . هم چنین سهم کتاب های آموزشی طبق آمار منتشره ی خانه ی کتاب ایران 43میلیون جلد از کل 154 میلیون جلد کتاب منتشره در سال 2015 میلادی است . خوب است به این نکته هم اشاره کنیم که طی چند سال گذشته در تمام کشورهای جهان از اروپا و آمریکا گرفته تا کشورهای در حال توسعه و اقتصادهای نوظهور هم چون هند و برزیل و چین و روسیه و آفریقای جنوبی و اندونزی موتور پیشرفت و رشد نشر وابسته و مدیون ناشران آموزشی بوده وهست و همواره سهم مهمی از نشر در همه ی کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه به نشر آموزشی تعلق گرفته است . کشور ما نیز از این گرایش جهانی مستثنی نیست .ضرورت و اهمیت گسترش دانش و آموزش و مطالعات نظام مند بر ضرورت و اهمیت نشر آموزشی می افزاید.
ناشران آموزشی با تولید کتابهای علمی، راه ورود فرزندان هوشمند و تلاشگر این آب و خاک را به دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی هموار می سازند و در خدمت آینده سازان این مرزوبوم هستند. در میان محصولات ناشران آموزشی، آثاری یگانه و سودمند وجود دارد که باعث شده است وزارت محترم آموزش و پرورش مجلدهای بسیاری را تحت عنوان “کتابنامه ی رشد” برای معرفی محصولات ارزشمند آنان تالیف و به مدارس سراسر کشور ارسال نماید. همان کتاب هایی که نویسنده مقاله ، تاییدشان را از طرف وزارت آموزش و پرورش متناقض می بیند و گمان می کند که خطایی بزرگ سرزده که ایشان موفق به کشف آن شده اند! واقعیت این است که این کتاب ها براساس آیین نامه 828 شورای عالی آموزش و پرورش که در تاریخ 02/06/89 تصویب و به امضای بالاترین مقام اجرایی کشور رسیده است، باید به مدارس کشور معرفی شوند و از امکانات بخش خصوصی از جمله ناشران آموزشی نیز در این راستا کمک گرفته شود ( ماده 2 بند 3 و 6 و همچنین ماده 5 بند 4) .
کتابهای آموزشی لازمه حیات و پیشرفت آموزشی – فرهنگی هر کشور است و وجود برخی کتابهای نازل در میان آنها، فلسفهی وجودی و ارزش آموزشی -فرهنگی آنها را یکباره زیر سوال نمی برد. همچنین کتابهای کمک آموزشی عامل بسیار مهمی در برقراری عدالت آموزشی به شمار می آیند. این کتابها در نقاط مرزی و محروم کشور، گاهی یگانه معلم کودکان و نوجوانانی هستند که رویای ورود به دانشگاه ها را در سر دارند.
و اما کتابهای درسی تولیدشده در وزارت آموزش و پرورش، بر خلاف نظر غیرکارشناسانه نویسنده مقاله مزبور، ناقصالخلقه نیستند. اتفاقا کتابهای درسی مدارس در طول دو دهه اخیر از پیشرفت علمی، فرهنگی و فنی بسیاری برخوردار بودهاند و گروه های زبده ای با عیار علمی بالا در تالیف آنها نقش داشته اند. البته شکی نیست که کاستی هایی هم در این میان بوده و هست که نقد آن باید برعهده ی کارشناسانی با عیار علمی بالا و تجربه آموزشی فراوان باشد. روشن است که کسی نمی تواند و نباید که خاطرات مدرسه یا شنیده های خود را از مادران دانش آموزان، سنگ محک کتابهای درسی کشور کند و به نقد آن ها بپردازد و آن ها را ناقص الخلقه بخواند! بدیهی است که کتاب درسی در چارچوب محدودیت های زمانی ، مکانی و نیروی انسانی، طرحریزی و ارائه میشود. محدودیتهایی که به کمک کتابهای کمک آموزشی تا حد بسیار زیادی رفع شده، نیازهای طیف وسیعی از دانش آموزان( از تیزهوش تا ضعیف) را برآورده می سازد و مشکل نبودِ معلمان متخصص و کارامد را در نقاط و مدارس محروم کشور مرتفع می سازد. موضوع بدیهی دیگر نیز این که در زمان کنکورِ نویسنده محترم مقاله، تعداد کتابهای کمک آموزشی کمتر بوده، همچنان که تعداد کتابهای مرجع یا فیلم های مستند یا تعداد شبکه های صدا و سیما ، شومن های آموزشی،تولیدکنندگان سیدی های آموزشی و… نیز خیلی کمتر از امروز بوده و ربطی به داستان لوبیای سحرآمیز ندارد.
تبلیغ و بازاریابی نیز لازمه ی هر صنعتی است و صنعت نشر جدا از این قاعده نیست. بازاریابی چهرهبهچهره از پرهزینهترین و کمشائبهترین روشهای معرفی محصول است که زیرپوستی و چراغ خاموش خواندن آن نشانه بستر اطلاعاتی و فرهنگی افرادی ست که با چنین تعابیر و گونه زبانی میاندیشند.
اظهار لحیه نویسنده مقاله درباره کنکور و غول جلوه دادن آن، سخن ناپخته ی دیگری است؛ طبق نظرسنجی جامعِ سازمان سنجش آموزش کشور در سال 1395، هشتادوپنج درصد داوطلبان کنکور، تاثیر مثبت سوابق تحصیلی را بر تاثیر قطعی آن ترجیح میدهند؛ این بدان معناست که دانش آموزان کشور از امتحانات نهایی که ذاتا حدنصابی اند در راستای رتبه بندی عادلانه شان برای ورود به رشته های خاص، ناامیدند و به همین کنکوری پناه آورده اند که در نگاه جوانان باهوش و با استعداد کشور، درواقع همان فرشته مهربان داستان پینوکیو است؛ سختگیر ،جدی اما درعوض راستگو و مهربان.
در پایان، انجمن فرهنگی ناشران آموزشی، به عنوان نماینده ی ناشران آموزشی فعال و تاثیرگذار در عرصه نشر و آموزش، از مدیر مسئول محترم روزنامه جام جم و سایر ارباب و اصحاب خبر و رسانه از جمله رسانه ی ملی، تقاضا می کند تا در نقد فعالیت های نویسندگان و ناشران کشور، یک سویه به داور ی نروند. برگزاری جلساتی با حضور مولفان و ناشران آموزشی با هدف بررسی فرصت ها، راه کارها و واکاوی آسیب شناسانه ی نظام آموزشی و تربیتی کشور، در فضایی علمی و به دور از هیجانزدگی، پیشنهاد ما برای تعاملات آینده انجمن فرهنگی ناشران آموزشی و شما بزرگواران است.
در پناه حق
هیات مدیره انجمن فرهنگی ناشران آموزشی کشور
تنظیم کنندگان: هامون سبطی، کاظم قلمچی، بابک جوانمرد
مقاله ی روزنامه جام جم
مثل لوبیای سحرآمیز، کنکورآنقدر بزرگ شد و شاخ و برگ داد، آنقدر ریشه دواند و جای پایش را سفت کرد که ازآن غولهایی متولد شدند که دیگر شاخشان شکستنی نیست. تجارت میلیاردی کنکور، نردبان ثروت و نفوذ خیلیها را بلند کرد؛ نردبانی که از آن بالا این امکان را به ناشران میداد تا ببینند قبلازماراتن کنکور نیز جمعیتی ایستاده اند که میتوان خوراکی آموزشی برایشان تهیه کرد و درچرخه تجارت آموزشی نگهشان داشت. ناشران کتابهای کمکآموزشی، زیرپوستی و چراغ خاموش سراغ مدارس مختلف میروند، تبلیغ میکنند، پوستر میچسبانند، تراکت پخش میکنند و در مخاطبانشان نیازی کاذب میپرورانند، همانند یک عطش شدید برای آب، تا هرکه دستش از کتاب کمک آموزشی کوتاه ماند، احساس خسران کند. حالا دیگر نه فقط دبیرستانیها آن هم به بهانه کنکور که دانش آموزان ابتدایی، حتی پیشدبستانیها به بهانه قوی شدن بنیه تحصیلی و دورخیزی مطمئن برای کنکور، دنبالهروی همان نیاز کاذب شدهاند و مشتری داوطلبانه یا شکار شده موسساتی که بیش از هرچیز، پیرو قواعد کسب و کارند .
حمله از جبهه کمکآموزشی به کتابهای درسی
تابستانها در مدرسه غوغاست، این میرود و آن میآید، این پکیج میآورد و آن نمونه کتاب میدهد، این موسسه تبلیغ و آنیکی بازارگرمی میکند تا بالاخره یکیشان قاپ مدیر را میدزدد و مشتری ناشر کمکآموزشیاش میکند؛ اینها را مدیر یکی از دبیرستانهای تهران به جامجم میگوید مردی راوی رقابت سرسخت ناشران کتابهای کمک آموزشی و بازاریابانشان در مدارس. او میگوید رقابت بهقدری فشرده است که یک وقت مدیر به خودش میآید و میبیند او مانده و چند صد کتاب کمک درسی که باید ازمیان ناشرانش یکی را انتخاب کند؛ ناشری که معمولا همانی است که مهارت جذب مشتری را دارد و خیلی خوب تخفیف میدهد؛ به گفته او حتی تا 50 درصد. سرنفوذ ناشران کتابهای کمکآموزشی در همین جذب مویرگی است، در تلاش بیوقفهشان برای تبلیغ در مورد موثر بودنشان واشاره غیرمستقیم به اینکه کتابهای درسی برای آموختن کافی نیست و نیاز به مکمل دارد. حالت چهرهاش چیزی بین خوشحالی و اعتراض است؛ او معترض است به یک میلیون تومانی که پرداخته وخوشحال است از بغلبغل کتاب کمک درسی که دخترش از مدرسه به خانه آورده و دل پدر و مادر را قرص کرده که درسال منتهی به کنکور، شاگرد باسوادتری خواهد شد. این زن، مادر یکی از دانشآموزان مدارس پرآوازه غیردولتی پایتخت است که در گفتوگویش با جامجم البته چندان مطمئن نیست از نتیجهبخش بودن این کتابها در موفقیت دخترش، ولی تحتتاثیر تبلیغات امیدوار است که این کتابها موثر باشد.یک میلیون تومان برای او که چند میلیون تومان نیز شهریه مدرسه پرداخته، باری اضافه بوده ولی چه کند که ترسیده اگر کتابهای کمک آموزشی را نخرد، فرزندش از دیگران عقب بماند و در ماراتن کنکور مغلوب شود.این ترس، نقطه مشترک بسیاری از خانوادههاست که برخی مدارس نیزبه آن دامن میزنند؛ ترسی که حاصلش سرازیر شدن سود به جیب ناشران و سهامداران موسسات تولید کتابهای کمک درسی است.
نقص کتابهای درسی و یک تناقض
زمانی کتابهای درسی، پادشاه بودند، آنچنان با وجهه و پرصلابت که بیرقیب در مدارس تدریس میشدند . این صلابت اما بتدریج کمرنگ شد که یک سویش میرسید به افت کیفیت کتابهای درسی به مرور و تالیف کتابهای ناقص الخلقه که مصداق فراوان دارد و یک سویش برمی گشت به فعالیت بیتوقف رقبای آنها که کتابهای کمک درسی تالیف میکردند. در واقع تالیف نقصدار و پر اما و اگر بعضی از کتابها در کنار مافیایی که هدفش کسب سود در بازار آبرومند درس و مشق است، بهعلاوه کسانی که تحتتاثیر تبلیغات، به خانوادهها القا میکنند که موفقیت تحصیلی در گرو استفاده از کتابهای مکمل است، اوضاع فعلی را به وجود آورده است . یک ضلع این مثلث که به کیفیت کتابهای درسی و کفایتشان برای دانشآموزان برمیگردد، مسالهای است که آموزش و پرورش چندان اعتقادی به آن ندارد، چنانچه محیالدین بهراممحمدیان، رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی که سازمان متبوعش متولی تالیف کتابهای درسی است، چندی پیش بصراحت گفته بود برخی معلمان فقط برای این که کار خود در کلاس را آسان کنند از کتابهای کمکآموزشی استفاده میکنند.حالا نیز فریبرز حمیدی، معاون ابتدایی آموزش و پرورش شهرتهران درگفتوگو با جامجم شیوه تالیف کتابهای درسی در سالهای اخیررا مناسب میداند بخصوص دردوره ابتدایی که نیاز به کتابهای کمک درسی را ازبین برده است. با این حال اما محمد الهی، کارشناس آموزش و پرورش به ما توضیح میدهد که برخی کتابهای درسی گنگ اند و برخی دیگر مثل شیمی، فیزیک و ریاضی به اندازه کافی سوال و تمرین ندارند و باعث میشوند دانشآموزان به کتابهای کمک آموزشی نیاز پیدا کنند. البته حسین طلاییزواره، معاون سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی درگفتوگویش با جامجم این گفته را تائید نمیکند ولی چون میگوید کتابهای درسی براساس متوسط هوش و استعداد دانشآموزان نوشته میشود و افراد پایینتر و بالاتر ازاین سطح ممکن است به کتابهای مکمل نیاز پیدا کنند، معلوم است که بخشی ازاین نیاز واقعی است . وی البته دغدغه کتابهای مکمل غیراستاندارد را دارد؛ کتابهایی که بهجای بازکردن افق دانشی دانشآموزان و دادن تمرینهای بیشتر برای ثبات یادگیری در آنها، حلالمسائل میشود و لقمه جویده را در دهان بچهها میگذارد و قدرت تفکر را ازآنها میگیرد . درکنار این گفتهها اما تناقضی وجود دارد، آنطورکه محمد الهی میگوید تاکنون موضع وزارتخانه در قبال کتابهای کمک آموزشی مخصوصا تدریس آنها در ساعات رسمی مدرسه، موضعی مخالف بوده، ولی الهی میگوید میزان استفاده معلمان ازکتابهای کمک آموزشی در فرمهای نظارت و ارزشیابی برای آنها امتیاز محسوب میشود . به این ترتیب آموزش و پرورش نیزبا این شیوه ارزشیابی، خواسته یا ناخواسته به بازار کتابهای کمک آموزشی رونق میدهد و این موسسات نیز که جو را موافق میبینند تلاش خود را برای ایجاد نیازکاذب در دانشآموزان مضاعف میکنند؛ دراین میان خانوادهها نیز با استقبال ازاین جریان به تداوم حیات این چرخه سودآور کمک میکنند.
درددل والدین
بچهها گیج میشوند، یک دستشان کتاب درسی است و یک دست دیگرشان چند کتاب کمک آموزشی، شب قبل از امتحان دمی این کتاب را ورق میزنند و دمی آن کتابها را ؛ اینها را مادر یکی از دانشآموزان ابتدایی شهرتهران میگوید و از این همه سردرگمی گله دارد. او نمیداند اگرکتاب درسی برای فرزندش کافی است پس چرا مدرسه، خانوادهها را وادار به خرید کمک درسیها کرده و بچهها به جای خواندن یک کتاب مجبورند چندین وچند کتاب بخوانند.برخی مدارس آن هم اغلب غیردولتیها، داشتن کتابهای کمک درسی را مثل نان شب واجب میدانند ولی پدر یکی ازدانشآموزان معتقد است شاید بخشی از محتوای این کتابها کارایی داشته باشد، اما چه کسی باید پاسخگوی هزینهای باشد که به خانوادهها تحمیل میشود.
صفحه اول روزنامه جام جم
نویسنده مطلب : مریم خباز
منبع دریافت این مطلب : انجمن فرهنگی ناشران آموزشی
- ۹۵/۱۲/۰۷