سرزمین تیزهوش ها

۵۹ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

واماندگان از کودکی شاید در این مدرسه کودکی کنندبه گزارش تیزلند، به نقل از خبرگزاری میزان، واماندگان از کودکی شاید در این مدرسه کودکی کنند کودکان کار کودکی نکرده بزرگ می‌شوند و دستاهایشان پینه می‌زند. سال‌های سال است که از کودکان کار گفته می‌شود و عکس کودکان کار هر از چندگاهی در رسانه‌هایی خودنمایی می‌کند. کودکان کار با معضلات فراوانی مواجهند که هر یک از این معضلات کافی است برای غصه‌دارشدن اهلش. اما شاید بزرگ‌ترین مشکل کودکان کار، دور شدن آنها از کودکی خویش است. کودکان کار بدون کودکی، بزرگ می‌شوند و در جامعه یله می‌شوند. کودکانی که کودکیشان به جای بازی و تفریح و کودکی و سوادآموزی و شنیدن زمزمه محبت درس معلمان، در کار و معضلات جامعه تباه می‌شود.

شاید همین دغدغه باعث شده باشد که گروهی از جوانان جهادی از سال 93 عزم راه‌اندازی مدارس صبح رویش را برای بازگرداندن کودکی به کودکان کار و امکان پرورش و آموزش را برای این رانده‌شده‌های از کودکی اجرایی کنند.

حالا مجتمع خلاقیتی، مهارتی، آموزشی صبح رویش شامل دو مدرسه دخترانه و پسرانه در مقطع ابتدایی، از مهر سال 94 با هدف تحصیل کودکان کار و در معرض آسیب آغاز به کار کرده و برای بودن در میان آنها تنها کافی است سری به این نشانی زد: خیابان شوش، چهارراه هرندی میدان شیخ رجبعلی خیاط (دروازه غار) رو به روی مسجد شهید هرندی.

مهدی زرین‌کمر از مدیران این مدارس است که با انرژی و ذوقی از کارهایی که برای به بارنشستن آرزوهایشان در این مدارس انجام داده‌اند، می‌گوید.

یکی از مشقات داشتن مدرسه‌ای برای کودکان کار، فرآیند جذب کودکان کار به این مدارس است. اینکه مدرسه‌ای ساخته و آماده شود و انتظار آن را داشته‌ باشیم که کودکان کار به این مدارس بیایند تصور غلطی است. این نکته را زرین‌کمر که دغدغه کودکان کار و فعالیت جهادی برای این کودکان را برای خود یک دغدغه جدی می‌داند، می‌گوید و ادامه می‌دهد برخی از آنها و خانواده‌هایشان با مشکلاتی مواجه هستند که نمی‌توانند شاغل نباشند.

بی‌کاری پدران و مادران، فقدان پدر و مادر، اعتیاد و یا بیماری پدر و مادر و دیگر معضلات موجب آن شده است که این کودکان با مشکل معیشتی جدی مواجه باشند و گزینه عدم اشتغال برای آنها گزینه‌ای نامناسب باشد.

برخی از کودکان پدر و مادرشان مانع از آن می‌شوند که به کار مشغول نباشند و در مدرسه حاضر شوند.

کمک ارزاقی به برخی خانواده‌ها و حتی با کمک برخی خیرین، پرداخت بخشی از درآمد کودکان کار به خانواده آنها از جمله راه‌کارهایی است که در این مدارس تجربه شده است.

مهدی زرین‌کمر می‌گوید: نمی‌شد مثل یک مدرسه عادی کارها را انجام دهیم. وضع این کودکان خیلی متفاوت است. بعضی‌ها صبح‌ها در سر چهارراه‌ها مشغولند و برخی بعدازظهرها، برخی هم هم صبح می‌روند و هم بعدازظهر؛ و این یعنی که نمی‌شود ساعت مشخصی برای مدرسه درنظر گرفت و باید برای همراهی با این کودکان کار ساعات ارائه خدمات در مدرسه متنوع باشد. برای آنها که صبح مشغول کارند بعدازظهر برنامه داریم و برای شاغلان بعدازظهر، صبح‌ها برنامه داریم. حتی شب‌ها هم اتوبوس‌هایی را به برخی محلات می‌فرستیم تا در همانجا و در اتوبوس برای کودکان کار خدمات آموزشی و خدماتی داشته‌باشیم.

در این مدارس در سرویس‌بهداشتی حیاط دوش هم کار گذاشته شده تا کودکان کار در بدو ورود به مدرسه بتوانند با شرایط بهتری در مدرسه حضور یابند.

در حیاط حتی فضایی برای گل‌بازی کودکان در استخر شن تعبیه شده است تا کودکی برای کودکان کار از همان حیاط مدرسه آغاز شود. داخل سالن و کلاس‌ها هم سعی شده است فضاسازی خوب شود تا کودکان در این کلاس‌ها با نشاط بهتری حضور یابند.

زرین‌کمر می‌گوید: نمی‌شد کارها در این مدرسه مثل مدارس عادی باشد. به معلمها سپرده‌ایم که هر هفته فضاسازی را عوض کنند.

یکی از اقدامات جالب در این مدرسه، تعبیه دیواری است که آرزوهای کودکان کار به تفکیک برای هر کودک در این «دیوار آرزوها» نصب می‌شود.

تنها توجهی کوتاه به این آرزوها حاکی از آن است که آرزوهای این کودکان کار به مدد همت والای نهادی دولتی و یا خیرینی مهربان به شیرینی تحقق خواهد یافت.

یکی آرزو دارد قرض‌های پدر را پرداخت کند و دیگری به عشق داشتن موتور روز می‌گذراند. دیگری آرزو دارد نقاشی بزرگ شود و پسری دیگر آرزومند داشتن موتوری کوچک است. یکی آرزومند داشتن کار برای خود وپدر می‌باشد و کودکی دیگر برای مادر آرزومند داشتن یک آرایشگاه است.

مدرسه دختران و پسرانه صبح رویش در مجاورت یکدیگر هستند و حدفاصل آنها یک آشپزخانه مشترک است. پسران 220 عضو صبح رویش هستند و دختران 196 عضو آن هستند.

کودکان کار برای دخترها اما با مشکلاتی متفاوت هم همراه است. جنس کار در بیرون خانه و بودن در معرض آسیب‌های اجتماعی برای کودکان جفایی است که در جامعه با آن مواجه هستیم، اما این جفا برای کودکان دختر بیشتر خطرآفرین و مشکل‌ساز است.

مدرسه دختران صبح رویش دارای فضایی شادتر و البته دخترانه است. در این مدارس اختصاصی سعی شده است کودکان کار با بازی و روشهای تعاملی برای سوادآموزی همراه باشند.

حتی برخی تجهیزات موجود در این مدرسه هم در جای خود قابل توجه است. در سالن‌ها صندلی‌هایی قرار داده شده است که ترکیبی است از دو لاستیک مستعمل خودرو که بر رویشان طنابهایی گره خورده، نشیمنگاهی درست کرده اند که با رنگ‌آمیزی مناسب، حکایت از توجه به خلاقیت کم‌هزینه و کاربردی دارد.

کودکان کار دختر هم در این مدرسه دیوار آرزوهایی دارند که برای نهادهای ولخرج و کم‌بازده و البته خیرین متمول عالی‌همت اقدامی در دسترس است و ناچیز.

یکی آرزومند سلامتی پدر مریض است. ثریا خواستار داشتن خواهری و یکی تبلت. عاطفه آرزو دارد بابا شفا یابد و مادر سر کار نرود. حمیرا هم آرزومند آن است که معلم شود.

بر اساس آنچه مهدی زرین‌کمر می‌گوید در تهران چیزی حدود 3هزار کودک کار داریم و از این میان تنها 450 کودک در دو مدرسه ابتدایی و یک مدرسه راهنمایی صبح رویش جذب شده‌اند و برای قریب به 2500 کودک تهرانی کار، همچنان برنامه‌ریزی نشده است.

زرین‌کمر معلم‌های این مدرسه را با مدارس عادی هم متفاوت می‌داند و می‌گوید: شیوه تدریس و روش و تفکر معلمان در اینجا با سایر مدارس فرق دارد. هفته‌ای چندبار برای معلم‌هایمان جلساتی می‌گذاریم تا با آنها روش برخورد و مواجهه با دانش‌آموزان را بررسی کنیم.

کودکان کار حالا سالهای سال است که چهره‌های خسته و دست‌های روغنی و ترک خورده‌شان در آجرپزی‌ها، خیاط‌خانه‌ها و مکانیکی‌ها تکرار می‌شود. بخشی از اینها در کلیپ‌هایی که در مدرسه صبح رویش تهیه شده و پخش می‌شود قابل دیدن است.

حالا اما دو سالی است که از مهر 94 برخی کودکان در دو مدرسه دخترانه و پسرانه صبح رویش مشغول شده‌اند. کودکانی که حضور برخی‌شان در مدرسه با دمپایی‌های مندرس و پاهایی بی‌جوراب چندان برای دانش‌آموزان و کادر مدرسه غریب نیست.

حال در این دوسال کادر مدرسه تلاش نموده‌اند تا کودکی را به کودکان کار بازپس دهند. برپایی جنگ شادی و جشنواره حرفه‌آموزی کودکان و ارائه خدمات پزشکی و درمانی بخشی از این تلاش‌هاست.

محمدحسن داودی مدیرعامل موسسه صبح رویش است. او با تاکید بر ضرورت دست به جیب بودن و مزدده شدن کودکان کار به جای مزدبگیر بودن از برنامه‌ریزی برای برپایی جشنواره حرفه‌آموزی در ماه رمضان گذشته و 30شب برنامه خبر می‌دهد.

در 30شب و با تعریف 35حرفه برای حدود 3 تا 4هزار کودک در میدان هرندی جشنواره حرفه‌آموزی برگزار شده است تا کودکان با حرفه‌اموزی و کسب و کار و درآمد از کار آشنا شوند و لذت آن را درک کنند.

شیرینی و کیک پزی، نانوایی، پیتزاپزی، آتش‌نشانی، لوله‌کشی، بنایی، آبمیوه و بستنی و .... بخشی از آموزش‌هایی است که در این شب‌ها به کودکان این منطقه ارائه شده تا آنها بتوانند در امر کارآموزی و حرفه‌آموزی تجربه‌ای شیرین داشته باشند.

به گفته محمدحسن داودی در این مدارس صبح رویش موضوع ورزش هم جدی گرفته شده است. به پسرها ورزش‌های رزمی و خشن ارائه نمی‌شود، اما به دختران برای بهره‌مندی از قدرت بازدارندگی در جامعه پرآسیب ورزش‌هایی از جمله راگبی و جوجیتسو آموزش داده می‌شود.

اما مدرسه راهنمایی صبح رویش که از امسال کار خود را آغاز کرده است، با مدارس ابتدایی تفاوتی جدی دارد. رویکرد اصلی در این مدرسه کارآموزی و حرفه‌آموزی به کودکان کار است. سن و سال این کودکان و تجربه آنها در کار توانسته است آنها را برای ورود به کاری جدی‌تر در جامعه آماده کند. این کودکان کار که کودکیشان در سرچهارراه‌ها و کارگاه‌ها به سرعت باد بی‌آنکه فرصت کودکی بیابند گذشته است حالا هر یک اندیشمندی در حوزه کسب و کارند.

محمدحسن داودی از علاقمندی این کودکان در کسب و کار و درآمد و ایده‌های آنها در ارزش‌افزوده کرده حاشیه سود کارها می‌گوید. در این مدارس آموزش ساخت تراریوم و تولید قارچ از اتفاقات خوبی است که رخ داده است. حالا هم بخشی از نگهداری گلها و درختان این مدارس توسط همین کودکان محقق می شود.

این مدرسه روزانه حالا شاهد تولید قارچ است و دانش‌آموزان پیشنهادات خوبی برای گذر از مرحله فله‌فروشی و بهره‌مندی از فروش با بسته‌بندی و ارزش افزوده بیشتر دارند. پیشنهاداتی که گاهی معلمها و مدیران این مجموعه را هم متحیر می‌کند.

در فرآیند کارآموزی و حرفه‌آموزی تلاش شده است که «کودکان کار» به «کودکان کارآفرین» تبدیل شوند. و در این میان کلیدواژه «رزق حلال» در عمل برای آنها تبیین شود.

اگرچه تلاش‌ها در این مجتمع بسیار قابل تقدیر است اما به نظر می‌رسد تمرکز بیشتر بر تهیه چارچوبی رفتاری و تربیتی وآموزشی در مواجهه با کودکان کار برای بازگرداندن کودکی به آنها و دست‌گیری از آنها تا شدن به بزرگی باعزت و سلامت و مهربان رویکردی باشد که بدون تعجیل برای گسترش کار و توجه ویژه‌تر به عمق بخشیدن به چارچوب‌های علمی و تربیتی در این مسیر می‌تواند کمک شایانی برای آینده بهتر برای کودکان کار باشد. کودکانی که حالا ودر دو مدرسه ابتدایی و یک مدرسه راهنمایی 450 نفرشان زیر سایه مهر صبح رویش هستند.

منبع دریافت این مطلب : خبرگزاری میزان


  • سرزمین تیزهوش ها
  • ۰
  • ۰

وجود 954 شعبه فعال کانون پرورش کودکان و نوجوانان در کشوربه گزارش تیزلند، به نقل از خبرنگار مهر، علیرضا حاجیان زاده برنامه های جذاب و سازنده کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را در راستای پرورش فکر، شکوفایی استعدادها و ذوق ادبی و هنری کودکان عنوان کرد که در ساعات اوقات فراغت و در کنار درس و مدرسه با یک فرآیند آموزشی غیر رسمی به یادگیری آموزش های مختلف به دانش آموزان کمک می کند.

وی با اعلام وجود 954 مرکز کانون پرورش کودکان و نوجوانان در سراسر کشور و متوسط هر شهر یک مرکز به برخورداری شهرستان جهرم از دو مرکز فعال اشاره کرد.

مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با اشاره به اینکه کانون زبان ایران با پیشینه 90 سال فعالیت از قدیمی ترین مراکز زبان آموزی کشور به شمار می آید وجود 237 شعبه این کانون را نشان از قدمت بالای آن دانست که نه تنها زبان آموزی به شیوه متداول و اثرگذار را آموزش می دهد بلکه برخورداری از فضای فرهنگی و متناسب با سبک زندگی اسلامی ایرانی از ویژگی های آن است.

حاجیان زاده به دغدغه رهبری انقلاب در ترویج سبک زندگی اسلامی و لزوم توجه به آموزش زبان های مختلف فراتر از صرف زبان انگلیسی تاکید کرد که کانون زبان ایران با آموزش هفت زبان مختلف پیشگام در تحقق دغدغه رهبری و خروج زبان آموزی از گرایش به سمت سبک زندگی غرب حرکت کرده است.

وی ادامه داد: با پالایش محتوا در منابع آموزشی و کمک آموزشی سعی بر تغییر رویکرد آن به سمت سبک زندگی اسلامی ایرانی دارد چرا که معتقدیم اعتماد خانواده ها از کانون به سبب اعتبار، مهارت و پیشینه درخشان فرهنگی لزوم تقویت و توسعه پایدار آن ضرورت دارد.

مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان این فعالیت ها را به نفع سیاست های کلان و نگاه های راهبردی رهبری انقلاب برشمرد و گفت: پس از مطرح شدن دغدغه رهبری در جمع معلمان در گرامی داشت روز معلم، ماموریت جدیدی به کانون زبان ایران ابلاغ شد تا در راستای توجه به سایر زبان ها پیش قدم و الگوسازی کند

منبع دریافت این مطلب : خبرگزاری مهر

  • سرزمین تیزهوش ها
  • ۰
  • ۰

تغییر در نحوه ارزشیابی نمرات دانش آموزان پایه دهمبه گزارش تیزلند، به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، احمد عابدینی معاون شورای عالی آموزش و پرورش ؛ در خصوص نحوه محاسبه نمرات امتحانی دانش آموزان در نظام جدید اظهار داشت: بر اساس آیین نامه آموزشی که امسال برای دوره دوم متوسطه در نظر گرفته شده تغییراتی در ضرایب دروس ارزشیابی شده اعمال می‌شود.

وی ادامه داد: به توجه به ماده 45 آیین نامه، تاثیر ارزشیابی‌های مستمر افزایش یافته است.

معاون شورای عالی آموزش و پرورش بیان کرد: پیش از این ضریب نمره پایانی 6 بوده که با توجه به تغییرات این ضریب به 4 کاهش یافته، همچنین مجموع نمرات ارزشیابی از ضریب 10 به 8 رسیده است.

وی با اشاره کاهش تاثیر ارزشیابی پایانی نسبت به گذشته عنوان کرد: در دوره تابستان نیز این تغییرات تاثیر گذار بوده است و ارزش نمرات مستمر بیش از پیش اعمال می‌شود.

عابدینی درباره این تغییرات در دوره تابستان گفت: ضریب نمرات پایانی از 4 به 3 رسیده و ضریب مجموع نمرات از 5 به 4 کاهش یافته است.

وی یادآور شد: با توجه به اینکه این آیین نامه به مدارس کشور ابلاغ شده بنابراین کارنامه دانش آموزان با توجه به این تغییرات محاسبه و به آنها ارائه می‌شود.

 

منبع دریافت این مطلب : باشگاه خبرنگاران جوان


  • سرزمین تیزهوش ها
  • ۰
  • ۰

در یک سالن تعدادی صندلی داریم که در هر ردیف چند نفیک سالن با 103 ردیف صندلی داریم که در هر 5 ردیف متوالی آن در مجموع 200 نفر نشسته‌اند. در این سالن حداقل و حداکثر چند نفر نشسته‌اند؟

الف) 4200/4000

ب) 4200/4120

ج) 4120/4000

د) 4120/4120

هـ) چنین حالتی ممکن نیست.ر نشسته اند

 

 

اگر فکر می کنید خیلی باهوشید جواب هاتون رو برای ما بفرستید.

 

کلمات کلیدی : معما | تست هوش | معمای المپیادی

منبع دریافت این مطلب : آی هوش


  • سرزمین تیزهوش ها
  • ۰
  • ۰

پیشنهاد تغییر تعطیلات تابستانی و تقسیم کشور به 4 منطقه


پیشنهاد تغییر تعطیلات تابستانی و تقسیم کشور به 4 منطقه
به گزارش تیزلند، به نقل از خبرگزاری ایلنا، مهدی نوید ادهم؛ دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش درباره ضرورت تغییر تقویم آموزشی در کشور و اینکه چه مولفه‌هایی باید در اجرایی شدن این طرح در نظر گرفته شود، اظهار داشت: یکی از مولفه‌های موثر در کیفیت تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش، بحث زمان آموزش است؛ اینکه دانش‌آموزان در طول سال چند روز به مدرسه می‌آیند، در هر روز چند ساعت حضور دارند و هر ساعت درسی چند دقیقه است و این زمان به هر ماده درسی چگونه اختصاص پیدا می‌کند؟

وی با تاکید بر اینکه یکی از بحث‌های جدی و تخصصی، بحث زمان آموزش است، افزود: در کشورهای مختلف تحقیقات مختلفی درباره تاثیر زمان بر فرایند تعلیم و تربیت انجام شده است. نکته ای که در کشور ما قابل تامل و توجه است، بحث تعطیلات سال تحصیلی است؛ این تعطیلات شامل تعطیلات در طول سال به خصوص تعطیلات تابستانی می‌شود که به دلیل طولانی مدت بودن هیچ توجیه آموزشی، فرهنگی و تربیتی ندارد.

دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش تصریح کرد: زمانی که بحث تعطیلی مدارس به دلیل آلودگی هوا در کلانشهرها مطرح شد، آموزش و پرورش به شرطی با این تعطیلی موافقت کرد که اجازه بازنگری در تقویم آموزشی به آموزش و پرورش داده شود. این پیشنهاد در کارگروه مربوطه بررسی و به تصویب رسید. پس از آن طرح به دولت ارائه شد و در دولت هم به تصویب رسید. در حال حاضر نیز لایحه آن تقدیم مجلس شد.

نوید ادهم بیان کرد: اگر مجلس محترم با این پیشنهاد موافقت کند، مسوولیت تنطیم و تدوینِ تقویم آموزشی به آموزش و پرورش سپرده خواهد شد که باید براساسِ مطالعه کارشناسی، بهترین تصمیم اتخاذ شود. به دلیل تنوع شرایط اقلیمی در کشور که یک نعمت الهی است، در صورت موافقت مجلس باید بتوانیم، زمانِ آموزش و سال تحصیلی را به گونه ای تنظیم کنیم که از این فرصت حداکثر استفاده به عمل بیاید.

وی افزود:‌ بنابراین نیاز نیست؛ تعطیلات تابستانی در همه کشور یکسان باشد، بلکه می‌توان با انعطافِ لازم نسبت به شرایط اقلیمی، برنامه مناسبی تنظیم کرد. به طور مثال می‌توان کشور را به 3 یا 4 منطقه تقسیم کرد. استان‌هایی که از نظر هوایی مشابه هستند، می‌توان در یک گروه قرار داد و تعطیلات را متناسب با شرایط اقلیمی توزیع کرد. البته این برنامه در حد یک پیشنهاد است و نیازمند کار کارشناسی است

منبع دریافت این مطلب : خبرگزاری ایلنا

  • سرزمین تیزهوش ها
  • ۰
  • ۰

با مجموعه ویدیوهای آموزشی "همراه ششم" در سایت تیزلند

با آموزش پایدار و ساده دروس علوم و ریاضی ششم همراه باشید.

 

   

 


  • سرزمین تیزهوش ها
  • ۰
  • ۰

امروزه اغلب والدین با چالش روبه‌رو هستند. برای برخی از آن‌ها تربیت فرزند به فعالیتی انفرادی، در انزوا و خسته‌کننده تبدیل شده است؛ خصوصاً برای مادرانی که معمولاً بیشترِ کارهای مراقبت از فرزند بر دوش آن‌ها است. آن‌ها هزینه گزافی برای این کار پرداخت می‌کنند. بسیاری از این مادران نه‌تنها موقعیت‌های کاری و درآمدی را رها می‌کنند، بلکه در معرض انزوای اجتماعیِ مادرانه هستند. اوضاع وقتی بغرنج‌تر می‌شود که برخی از آن‌ها در زندگی آینده‌شان مورد سرزنش همین فرزندان قرار می‌گیرند. بااین‌اوصاف، آیا می‌توانیم فرزندان را بهتر تربیت کنیم؟

ایان — شتاب و فشار زندگی مدرن، والدین و کودکان را دچار مشکل و تنش ساخته است. با به‌وجودآمدن خانواده‌هایی که زن و مرد هر دو کار می‌کنند، مادران و به‌طور فزاینده‌ای پدران با مشکلات زندگی و کار دست‌وپنجه نرم می‌کنند. این باعث می‌شود بسیاری از آن‌ها زیر چنین فشاری کمر خم کنند یا اساساً از وظیفه خود شانه خالی کنند. اما آیا واقعاً مقصر، زندگی مدرن است یا مشکل از انتظار ماست که می‌خواهیم دو نفر، ‌تنها و به‌خوبی از پس این کار بربیایند؟ آیا خانواده هسته‌ای1 به همان خوبی است که می‌گویند؟

به‌رغم این باور که مادران و فرزندان در روش تک‌همسری و باوجود علقه زن و مرد به یکدیگر مورد حمایت قرار می‌گیرند و رشد می‌کنند، سارا بِلَفِر هِردیِ انسان‌شناس و عده‌ای دیگر باور متفاوتی دارند. آنان می‌گویند چیزی که تکامل ما را شکل داده است، درواقع تربیت فرزندان با همکاری جمعی از زنان یا به‌عبارتی تربیت مشارکتیِ فرزندان است؛ یعنی «مشارکت و مراقبتی که برآمده از انرژی‌ای جمعی‌ است و از شبکه‌ای از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها، عمه‌ها و خاله‌ها، عموها و دایی‌ها، خواهر و برادرها، بستگان دورتر و حتی ناوابستگان برآمده است».

تربیت مشارکتیِ فرزند احتمالاً در ژن‌های ما است. این کار جواب می‌دهد. بنابراین چرا ما از این ایده که خانواده هسته‌ای بهترین راه برای پرورش فرزندان است، دل نمی‌کنیم؟

خانواده هسته‌ای می‌تواند به‌طرز فوق‌العاده‌ای برای کودکان خطرناک باشد. تعداد کودکانی که زیر فشار برای موفق‌شدن دست به خودکشی می‌زنند، بسیار هشداردهنده است. این کودکان اغلب فرزندان خانواده‌های تحصیل‌کرده و مرفه‌اند. در ایالات متحده کسانی که جدایی پدر و مادر را تجربه کرده‌اند، در فقر طاقت‌فرسایی پرورش پیدا می‌کنند. این مسئله تاثیری همیشگی بر سلامت، ثروت و آموزش آن‌ها دارد. در ایالات متحده درنهایت سالانه حدود پانصد کودک به‌دست والدینشان به قتل می‌رسند، از میلیون‌ها کودک سوءاستفاده می‌شود و این کودکان نادیده گرفته می‌شوند. این در حالی است که نظام‌ها برای کمکِ به‌موقع به آن‌ها ناکارآمدند.

اما حتی در خانواده‌های به‌اصطلاح «نرمال» هم کودکان نمی‌توانند از برخی سوءعملکردها فرار کنند؛ اعم از اینکه زیر دست پدر یا مادری پرورش پیدا کنند که افسرده است، یا کسی که به همسر خود وفادار نیست، به‌لحاظ احساسی سرد است، به احساسات دیگران توجه نمی‌کند، غایب است، عصبانی است، بی‌تفاوت و پرخاشگر است و خودشیفته یا معتاد است. فیلسوفان اخلاق سامانتا بِرِنِن و بیل کَمِرون معتقدند که ازدواجِ مبتنی بر عشق، به‌همراه «ناپایداری، تنش و حتی خشونتی که اغلب بخشی اساسی از تضاد رمانتیک را تشکیل می‌دهد»، همیشه ثبات و امنیت موردنیاز کودکان را به آنان نمی‌بخشد.

والدین نیز با چالش روبه‌رو هستند. تربیت فرزند فعالیتی انفرادی، در انزوا و خسته‌کننده است؛ خصوصاً برای مادران که هنوز هم معمولاً بیشترِ کارهای مراقبت از فرزند بر دوش آن‌ها است. آن‌ها هزینه گزافی برای این کار پرداخت می‌کنند. نه‌تنها بسیاری از آنان موقعیت‌های کاری و درآمدی را رها می‌کنند، بلکه در معرض انزوای اجتماعیِ مادرانه هستند. آن‌ها حتی بعد از آن هم برای هر شکست، اغلب شرمگین‌ و مورد سرزنش فرزندانشان هستند.

بااین‌اوصاف، آیا می‌توانیم فرزندان را بهتر تربیت کنیم؟ بله. به‌جای اینکه پرورش‌دادن کودکان را تنها به یک یا دو نفر بسپاریم، بهتر است به این ضرب‌المثل کهن افریقایی بیشتر عمل کنیم: «تربیت فرزند به همه اهالی یک روستا نیاز دارد.» باید تربیت مشترک فرزند را به سطح بالاتری ببریم: مراقبتِ درجه یک و مبتنی بر آموزشی که بین افراد مختلف مشترک، پیوسته و از همه مهم‌تر اجباری است.

از نظر آنسا گیاسِ فیلسوف، مراقبت مشترک از فرزندان، بسیار معنادار است. در مجموعه‌ای از مقالات، گیاس بر مبنای حقوق و نیازهای احساسیِ کودکان بررسی کرد که مراقبتِ ایدئال از فرزندان چگونه خواهد بود. او می‌پذیرد که لازم است والدین از نوعی قدرت و حق‌ تصمیم‌گیری برخوردار باشند تا زمانی که کودکان بتوانند مراقب خودشان باشند. اما والدین گاه از قدرت خود به‌طور دلبخواهی و در مسیر منافع خود و نه ضرورتاً در مسیر منافع فرزندانشان استفاده می‌کنند. او معتقد است پدر یا مادر بودن به‌خودی‌خود «حق انحصاریِ مراقبت» از یک کودک را نمی‌دهد؛ علی‌الخصوص به این خاطر که هر کسی می‌تواند پدر یا مادر شود حتی بدون آموزش‌دیدن یا گذراندن آزمونی برای تشخیص آمادگی او برای این کار.

این مطلب ادامه دارد ولی ادامه آن به شما نمایش داده نمی شود!
برای دیدن ادامه این مطلب  به صورت کامل باید عضو سایت باشید.  ادامه برخی مطالب سایت (از جمله این مطلب) فقط به اعضا نمایش داده می شود.
اگر قبلاً عضو شده اید و کد و رمز دارید، برای ورود اینجا کلیک کنید: 

اگر عضو نشده اید، عضو شوید و به حدود 50 هزار عضو سایت بپیوندید. عضویت بسیار ساده است و در کمتر از یک دقیقه انجام می شود. 

نویسنده مطلب : ویکی لارسن

منبع دریافت این مطلب : ترجمان علوم انسانی


  • سرزمین تیزهوش ها
  • ۰
  • ۰

واقعاً درمانده‌اید؛ فکر می‌کنید والدین بی‌نظیری هستید. داد می‌زنید؛ سعی می‌کنید دلیل بیاورید: «نه؛ ما خواهرت را نمی‌زنیم. او تنها خواهری است که داری و اگر او را بزنی و زخمی کنی، مدت زیادی زنده نخواهد ماند.» چنین رفتاری با فرزندان همیشه خوب است. دلیل آوردن شیوه تفکر و نحوه حل مسئله‌شان را تغییر می‌دهد و بهره هوشی‌ آنان را می‌افزاید اما رفتارشان را تغییر نمی‌دهد. خودتان هم می‌دانید چون همیشه این عبارت بی‌نظیر را به کار می‌برید: «هزار بار به تو گفته بودم». نتایج آخرین پژوهش‌ها نشان می‌دهد که تنبییه، دستور یا توصیه رفتار انسان را چندان تغییر نمی‌دهد.

تنبیه وقت تلف کردن است

آتلانتیک — یکی از روان شناسان کودک استدلال می‌کند که برای ازبین‌بردن رفتارهای مشکل‌دار در بچه‌ها تنبیه درواقع وقت تلف‌کردن است. این روش را به‌جای تنبیه امتحان کنید.

فرض کنید که یک کودک مشکل‌دار دارید. اگر نوپاست، ممکن است خواهر یا برادر خود را بزند یا زمانی که صبح اول وقت برای رسیدن به جلسه کاری عجله دارید، کفش‌هایش را نمی‌پوشد. اگر نوجوان است، احتمالاً در جروبحث‌های فراوانی که با هم دارید، با حرف‌های زشت و رکیک شما را گلوله‌باران می‌کند. خب، پاسخ این است که تنبیهشان کنید؛ درست است؟

آلن کزدین، رئیس مرکز تربیت فرزندان در دانشگاه ییل، نظر متفاوتی دارد. تنبیه ممکن است سبب شود که شما احساس بهتری داشته باشید؛ اما رفتار بچه را تغییر نمی‌دهد. به‌جای تنبیه، آلن طرف‌دار شگردی اصلاحی است که در آن والدین، تا زمانی که رفتار منفی نهایتاً محو شود، رفتاری را که از بچه می‌خواهند، به‌طور مثبت تقویت می‌کنند.

در حالی که مشغول تهیه مجموعه اخیر گزارش‌هایم درباره کودک‌آزاری بودم، به این تشخیص رسیدم که والدین تقریباً سه دسته هستند. تعداد کمی از والدین ظاهراً به‌طرزی شهودی آنچه باید را به‌نحو مطلوب و کاملی انجام می‌دهند. منظورم مادران و پدرانی است که جدول برنامه روزانه منظمی دارند و بسته‌های میان‌وعده حاوی هویج‌های کوچک ارکانیگ را همیشه دم‌دست آماده دارند. گروه کوچک‌تری از والدین نیز هستند که به‌شکل وحشتناکی با فرزندانشان بدرفتاری می‌کنند و آنان را آزار می‌دهند. اما به‌طور کلی بزرگ‌ترین گروه، والدینی هستند که در این میانه قرار دارند. از بدرفتاری فاصله دارند؛ اما والدین ایدئالی نیز نیستند. گرفتار و مشغول‌اند و همواره زیر فشار عصبی؛ بنابراین یک روز بسیار آسان‌گیر و روز دیگر بسیار سخت‌گیرند. در ارتباط با روان‌شناسی کودک یا از دانش لازم بی‌بهره‌اند یا دانشی که در اختیار دارند، قدیمی و منسوخ است؛ بنابراین خود را به آب‌وآتش می‌زنند تا بفهمند چه باید بکنند.

والدین در این گروه میانه ممکن است به کزدین و مساعدت‌هایش در زمینه تربیت فرزند مراجعه کنند. با کزدین درباره این روش غیرمعمولش صحبت کرده‌ام. در زیر متن ویراسته گفت‌وگوی من با او را می‌خوانید.

کازان: مردم ایده‌های خود را درباره بچه‌داری و تربیت فرزندان از کجا می‌آورند؟ چه چیزی تعیین می‌کند که کسانی که بچه دارند، چه نوع پدر و مادری خواهند بود؟

کزدین: اینکه هر فرد چه جور پدر یا مادری برای فرزندش باشد، تنها از طریق والدین خودش تعیین یا دیکته نمی‌شود؛ مثلاً اکثر کودکانی که موردآزار قرار می‌گیرند، برای فرزندانشان پدر و مادری آزاردهنده نخواهند بود. ازسوی‌دیگر باید گفت برخی مسائل از دو راه منتقل می‌شود؛ یکی از آن‌ها سرمشق قراردادن است. سرمشق و الگوبودن تاثیر بسیاری بر فرد دارد؛ اما والدین اغلب به‌طرزی سازنده و راهبردی از آن استفاده نمی‌کنند. اموری که والدین الگو و نمونه‌ای از آن خواهند بود، بیشترِ مواقع بر چگونگی رفتار کودکان، هم در مقام کودک و هم در مقام بزرگ‌سال، تاثیر می‌گذارد. برای نمونه شیوه‌ای که والدین برای اِعمال انضباط بر فرزندانشان از آن استفاده می‌کنند، همانی خواهد شد که کودکان، هم‌بازی‌ها و همسالان خود را از آن طریق منضبط می‌سازند. والدینی که طعنه و کنایه می‌زنند، کودکی خواهند داشت که برای همسالانش فردی طعنه‌زن با گفتاری کنایه‌آمیز خواهد بود. هر چه یک کودک از طرف پدر و مادرش بیشتر موردضرب‌وشتم قرار گیرد، همسالان خود را نیز بیشتر خواهد زد.

مسئله دیگر این است که مغز ما به‌شکلی ساختار یافته است که در میان موضوعات مختلف، موضوعات منفی را از محیط بیرون بکشد. از دیدگاه نظریه تکامل، اینطور فهمیده می‌شود که مغز ما به‌شکلی انتخابی عمل می‌کند. فرض کنید همراه یا همسر یا فرزندی دارید. اگر او ده کار خوب انجام دهد، تمام حواس شما به آن یازدهمین کاری خواهد بود که شما دوست ندارید و او انجام می‌دهد.

اکنون در میان انتخاب‌های متنوع موجود شروع به جست‌وجو خواهید کرد. آنچه در مخزن [یادگرفته‌ها] دارید، احتمالاً چیزی است که از والدین خود و نیز دیگر اطرافیان و بستگان خود گرفته‌اید.

این چیزی است که توسط شخصیت فرد نیز دیکته می‌شود. برای مثال، شخصیت فرد ممکن است اندکی بی‌محابا و بی‌پروا باشد. برخی ممکن است بیشتر برون‌گرا و برخی بیشتر درون‌گرا باشند و تمام این‌ها نیزعادی است.

تنبیه راه خلاصی از شرّ رفتار منفی کودک نیست.

چیزی که «خُلق‌وخو» نامیده می‌شود، گرایش و وضعیتی فیزیولوژیک است که از لحظه تولدآشکارا قابل‌تشخیص است. برای مثال، کودکان کم‌سن که خلق‌وخویی منعطف و سازش‌پذیر دارند، اگر به‌محض گرسنگی به آن‌ها غذا داده نشود، چندان برایشان سخت نخواهد بود. اگر مادرشان آن‌ها را به‌دست افراد ناآشنا بدهد تا برای مدتی کودک را نگه دارند، شروع به گریه و بغض نمی‌کنند. این‌ها صرفاً تفاوت‌هایی کاملاً عادی در انسان‌هاست. بنابراین همین خلق‌وخوست که میزان تاب‌آوردن والدین مقابل واکنش فرزند را تعیین می‌کند.

یا بیایید فرض کنیم که شما یکی از مادرانی هستید که افسردگی پس از زایمان دارید. اگر این مشکل برای مدت زیادی طول بکشد، واقعاً شیوه بزرگ‌کردن فرزندتان تغییر می‌کند. در چنین وضعیتی شما همدلی و مهربانی کمتری دارید.

بنابراین تمام این‌ها می‌تواند واکنش‌پذیری را کاهش یا افزایش دهد: پدر ومادرتان، شخصیت خودتان که با خلق‌وخو آغاز می‌شود، تاثیر همسالان، والدین دیگران و آنچه در این آخر گفتیم، یعنی فشار عصبی.

واقعاً درمانده‌اید. داد می‌زنید. سعی می‌کنید دلیل بیاورید. فکر می‌کنید والدین بی‌نظیری هستید. گمان می‌کنید که بهترین پدر و مادرِ جهان هستید. می‌نشینید و می‌گویید که «نه؛ ما خواهرت را نمی‌زنیم. او تنها خواهری است که داری و اگر او را بزنی و زخمی کنی، مدت زیادی زنده نخواهد ماند.» همیشه خوب است که با بچه خود چنین کاری کنید. دلیل بیاورید؛ برای اینکه شیوه تفکر و نحوه حل مسئله‌شان را تغییر می‌دهد و بهره هوشی‌ آنان را می‌افزاید. اما رفتارشان را تغییر نمی‌دهد.

بنابراین خوب است که چنین کنید؛ اما ظاهراً رفتار را تغییر نمی‌دهد. هنگامی هم که این روش بی‌نتیجه می‌ماند... البته می‌دانستیم که این روش فایده‌ای ندارد؛ چراکه والدین این عبارت بی‌نظیر را به کار می‌برند که متاسفانه «هزار بار به تو گفتم». آنچه مطالعات و پژوهش‌ها نشان می‌دهند، این است که یک دستور یا توصیه رفتار انسان را چندان تغییر نمی‌دهد.

کازان: این به چه معنی است؟

کزدین: به‌عنوان‌مثال احتمالاً هیچ فرد سیگاری‌ای روی کره زمین نیست که بگوید، «چی؟! سیگارکشیدن برای من بد است؟ چرا به من نگفته بودی؟» گفتن می‌تواند کمک کند؛ اما رفتار را چندان تغییر نمی‌دهد.

والدین ممکن است شروع به استدلال کنند؛ اما حتی اگر نیت خوبی داشته باشند، احتمال دارد که کمی زیاده‌روی کنند: مثل دادزدن، برخورد و تماس فیزیکی، بچه را محکم به این‌طرف و آن‌طرف‌کشیدن. راهی که از طریق آن از شر رفتار منفی کودک خلاص شوید، تنبیه نیست؛ حتی تنبیهی عالی، تنبیهی بسیار خفیف و ملایم و سبُک، مثل اینکه کودک برای مدتی در اتاق تنها باشد یا بحث جدی با کودک، هیچ‌کدام موثر نیست.

این مطلب ادامه دارد ولی ادامه آن به شما نمایش داده نمی شود!
برای دیدن ادامه این مطلب  به صورت کامل باید عضو سایت باشید.  ادامه برخی مطالب سایت (از جمله این مطلب) فقط به اعضا نمایش داده می شود.
اگر قبلاً عضو شده اید و کد و رمز دارید، برای ورود اینجا کلیک کنید: 

اگر عضو نشده اید، عضو شوید و به حدود 50 هزار عضو سایت بپیوندید. عضویت بسیار ساده است و در کمتر از یک دقیقه انجام می شود. 

منبع دریافت این مطلب : ترجمان علوم انسانی


  • سرزمین تیزهوش ها
  • ۰
  • ۰

نیویورکر — همه ما این تجربه را داشته‌ایم: در اتاق نشیمن خانه دوستی نشسته‌ایم که به شام دعوتمان کرده است اما از پیش مستحضرمان نکرده که قرار است تمام شب شاهدِ معرکه‌گیریِ بچه پنج‌ساله‌اش باشیم. بچه آواز می‌خواند، می‌رقصد و تمام پیش‌غذاها را می‌بلعد. وقتی تلاش می‌کنی با والدینش صحبت کنی حضرت‌آقا خودش را می‌اندازد وسط. اصلاً چه نیازی هست که والدینش با تو راجع به چیزهایی حرف بزنند که علاقه او را جلب نمی‌کنند، آن‌هم وقتی که می‌توانید همگی راجع به نحوه مرگ همستر او حرف بزنید؟ والدینش هم موافق به نظر می‌رسند؛ از بچه می‌خواهند به تو بگوید راجع به این حادثه چه احساسی دارد. آخرسر شام سرو می‌شود و بچه را به آشپزخانه می‌فرستند تا فرد فلک‌زده‌ای مراقبت از او را به عهده بگیرد. خانه با صدای عربده‌های بچه می‌لرزد. بعد از شام حضرت‌آقا با زبانی تیزتر از قبل بازمی‌گردد. والدینش از او می‌پرسند که چه احساسی دارد، ساعت ده است، خسته شده؟ می‌گوید نه. اما برخلاف او شما حسابی تحلیل رفته‌اید. به‌سوی درِ خانه روانه می‌شوید، قسم یاد می‌کنید که هیچ‌وقت بچه‌دار نشوید یا اگر قبلاً بچه‌دار شده‌اید، قسم می‌خورید که هیچ‌وقت برای دیدار نوه‌هایتان به خودتان دردسر ند‌هید. به خودتان دل‌داری می‌دهید که فقط برایشان پول می‌فرستید.

گرداب تربیت بچه

این جور رفتارها را در گذشته با عنوان «لوس‌کردن» می‌شناختند ولی امروز با عناوینی مثل «تربیت قیم‌مآبانه»1، «تربیت هلیکوپتری»2، «تربیت گلخانه‌ای»3 یا «تربیت‌های کنترلی و کشنده»4 از آن‌ها یاد می‌کنند. اصطلاح تغییر کرده است چون الگوهای رفتاری تغییر کرده‌اند. «تربیت‌ قیم‌مآبانه» هنوز هم با لوس‌کردن همراه است: یک عالم اسباب‌بازی برای بچه بخر و هیچ قانونی وضع نکن. اما دو عامل پیچیده دیگر هم اضافه شده‌اند. یکی از این عوامل اضطراب است: «آیا بچه‌ام تا ابد تحت تاثیر سرنوشت همسترش قرار می‌گیرد؟» یا «آیا جسد همستر را لمس کرده و دستش میکروبی شده؟» عامل دیگری که علاوه‌بر دل‌واپسی و نگرانی به این رفتارها افزوده شده است لذت حاصل از موفقیت است: گورِ پدرِ احساسات بچه، فردا برای ورود به کودکستان قرار مصاحبه دارد. قبول می‌شود؟ اگر نه، اصلاً می‌تواند در دانشگاه خوبی قبول شود؟ تربیت قیم‌مآبانه اخیراً موضوع بسیاری از کتاب‌ها بوده است و تمامی این کتاب‌ها با شدیدترین تعابیر ممکن آن را محکوم کرده‌اند.

بیشترِ ما راجع به آدم‌هایی که در اتاق بچه‌شان موتزارت پخش می‌کنند چیزهایی شنیده‌ایم. در کتاب کشور بی‌عرضگان؛ هزینه‌های بالای تربیت تهاجمی5 (انتشارات برادوی)، هارا استروف مارانو یکی از دبیران ارشدِ سایکولوژی تودی6 در این خصوص می‌نویسد که کمپانیِ بِیبی اینشتاین، یکی از شرکت‌های وابسته به کمپانی والت دیزنی، تازگی‌ها نه‌تنها سی‌دی‌های «بیبی موتزارت» بلکه «بِیبی بتهوون» هم می‌فروشد. هر دو سی‌دی در فرمت دی‌وی‌دی هم عرضه می‌شوند و موسیقی با نمایش عروسکی و سایر تصاویر همراه شده است. براساس ادعاهای کمپانی بیبی اینشتاین این دی‌وی‌دی‌ها برای گروه سنیِ سه‌ماه و بیش‌ازآن طراحی شده‌اند. ازآنجاکه بچه‌ در سه‌ماهگی قادر نیست بنشیند، والدین باید او را جلوی مانیتور نگه دارند و، ازآنجاکه این نوزادان حتی مهارت تمرکز چشمی را هم به‌تازگی کسب کرده‌اند، خیلی سخت می‌شود حدس زد که از این مطالب چه چیز دستگیرشان می‌شود (بنا به ادعای سوزان لین، یکی از روان‌شناسان دانشکده پزشکی هاروارد، هیچ‌چیز دستگیرشان نمی‌شود؛ او به شیکاگو تریبون گفته است: «صنعتِ تولیدِ ویدئوهای مخصوصِ کودکانْ کلاه‌برداری محض است.»)

این دی‌وی‌دی‌ها مثلاً قرار است جدیدترین یافته‌هایِ خطِ مقدمِ آکادمیک را در اختیارتان بگذارند. اما معضل به اینجا منتهی نمی‌شود، مسئله دیگرْ معضل آلودگی‌های محیطی است. مارانو می‌گوید والدینی که دور سر بچه‌هایشان بال‌بال می‌زنند باکتری‌های مهلک را بر روی تمامی سطوح می‌بینند. برای احتراز از این باکتری‌ها در سوپرمارکت می‌توانی باگی‌بگ بخری، کیسه‌ای محافظ که درون چرخ‌دستی خرید قرارش می‌دهی و بعد بچه را درون چرخ‌دستی می‌گذاری. براساس تبلیغات باگی‌بگ، استفاده از این محصول سبب می‌شود از «ویروس‌ها، باکتری‌ها و مایعات بدن» که در چرخ‌دستی خرید به‌جای مانده‌اند در امان بمانید. در نظرسنجی‌ای که مارانو صورت داده است یک‌سوم والدین گزارش داده‌اند که بچه‌هایشان را با ژل‌های دست آنتی‌باکتریال به مدرسه می‌فرستند. دیگر چه کسی به صابون اعتماد می‌کند؟

به‌محض آنکه بچه به کودکستان می‌رود فشار تحصیلی هم آغاز می‌شود. چیزی که دراین‌میان از دست رفته است مجال بازی با عروسک‌های بند‌انگشتی است. مارانو می‌گوید حتی پیش‌دبستانی‌ها هم زمان بازی را با تمرینات ریاضی و مطالعه جایگزین کرده‌اند. هرچه کودکْ بیشتر پیش می‌رود سنگینی بار تحصیل بیشتر می‌شود و توانایی او برای کشیدنِ این بار، حالا به‌تدریج، با آزمون‌های استاندارد مورد سنجش قرار می‌گیرد. مسئولیت این آزمون‌ها به‌عهده «برنامه اقدام برای جلوگیری از عقب‌ماندگی تحصیلی کودکان در سال 2001» است. نتایج آزمون‌ به‌صورت کمّی عرضه می‌شوند و بدین‌ترتیب می‌توان نتایج هر کودک را با حدِ میانگین، حدِ آرمانی و بچه همسایه مقایسه کرد. والدینِ بلندپرواز ممکن است از همان دورانِ کودکستانْ استخدامِ معلم خصوصی را آغاز کنند. براساس گفته‌های مارانو درحال‌حاضر صنعتِ تدریس خصوصی در ایالات‌متحده آمریکا ارزشی معادل چهارمیلیارد دلار دارد و بخش اعظمِ این رقم صَرف کودکانی می‌شود که در مدارس ابتدایی تحصیل می‌کنند. (برخی از معلمان خصوصی‌ای که موسسه پرینستون ریویو، موسسه‌ای خصوصی برای تدارک معلمان خصوصی، به خانه‌ها می‌فرستد دستمزدی نزدیک به چهارصد دلار در ساعت دریافت می‌کنند.) اگر معلم خصوصی نتواند جادو کند، آن‌وقت والدین بلندپرواز می‌توانند با مدرسه چانه بزنند و ادعا کنند که بچه‌هایشان نیازهای خاصی دارند و به‌خاطر این نیازهای خاص آزمون‌های استاندارد آن‌ها باید بدون درنظرگرفتن زمان انجام شود. براساس گزارش مجله اسلیت در سال 2005 در واشنگتن.دی‌.سی، هفت الی نُه‌درصد دانش‌آموزانی که در آزمون اس‌.ای.‌تی7 زمان اضافی در اختیارشان گذاشته شده بود به‌طور متوسط موقعیتی بهتر از سایرین داشتند. نمراتِ این دانش‌آموزان، بدون درنظرگرفتن این معافیت و دوشادوش دانش‌آموزانی که مجبور بودند باوجود عامل زمان در امتحان شرکت کنند، به دانشگاه‌ها فرستاده شد.

کودکانی که تحت تربیت قیم‌مآبانه قرار گرفته‌اند، اغلب نه‌تنها با برنامه تحصیلیِ بسیار سنگینی مواجه می‌شوند بلکه فعالیت‌های فوق‌برنامه توان‌فرسایی نیز احاطه‌شان می‌کند: کلاس تنیس، کلاس زبان ماندارین، باله و... . تلقی عمومی این است که فعالیت‌های فوق‌برنامهْ مسئولین پذیرش در دانشگاه‌ها را تحت‌ تاثیر قرار می‌دهد. ازطرفی این فعالیت‌ها بچه‌ها را از خیابان‌ها دور نگه می‌دارد (به‌تعبیر یک کتاب، «سرِ کلاسِ ورزشِ لاکراس، نمی‌توانی ماری‌جوانا بکشی یا رفیق فاسقی پیدا کنی»). وقتی که تابستان از راه می‌رسد، بچه‌ها اغلب به کمپی مربوط به مهارتی خاص فرستاده می‌شوند. فعالیت‌های فوق‌برنامه و کمپ‌ها حوزه‌هایی هستند که به احساس رقابت والدین، که درواقع مقصر اصلی کل ماجرا هستند، دامن می‌زنند. چطور می‌خواهید به مادر دیگری توضیح بدهید که، درحالی‌که بچه او سرتاسر تابستان در کمپِ زیست‌شناسیِ دریازیان به بررسی نرم‌تنان می‌پرداخته، بچه شما در کمپی قدیمی و معمولی بوده، مهره نخ می‌کرده و بیسکویت کِرِم‌دار می‌خورده است؟

عاقبت، نوبت به داوریِ نهایی می‌رسد: درخواستِ پذیرش از دانشگاه. مسئولین پذیرش می‌گویند نمی‌دانند درموردِ فرم‌های درخواستِ پذیرشِ این روزها چه برداشتی باید داشته باشند؛ بسیاری از این فرم‌ها را به‌وضوح شخصی جز خود متقاضی پذیرش پر کرده است. اگر والدین حس‌وحال انجام این کار را نداشته باشند می‌توانند به آیوی‌وایز روی‌ بیاورند، سرویسی که در ازای مبلغی در حدود سه‌ هزار تا چهل‌هزار دلار، دوره‌ای برگزار می‌کند که به دانش‌آموز آموزش می‌دهد چطور خود را در دانشگاه جا کند. خدمات آیوی‌وایز مشتمل بر چنین مواردی است: «کمپ آموزشِ اپلیکیشن» درخصوص اینکه چطور فرم‌ها را پر کنیم و «کارگاه ساده‌نویسی» درمورد اینکه چطور مقاله درخواست پذیرشمان را به «قالبِ مطلوب برای پذیرش» دربیاوریم. بااین‌حال والدین محتاط حتی تا زمان درخواستِ پذیرش هم صبر نمی‌کنند. آیوی‌وایز به دانشجویان سال اول و دوم دبیرستان نیز، درباره اینکه چه واحدهایی را بردارند یا چه فعالیت‌های فوق‌برنامه‌ای را انتخاب کنند، مشاوره می‌دهد. بدین‌ترتیب بعد از گذشت دو یا سه سال، یعنی وقتی که فرایند ِدرخواستِ پذیرش آغاز می‌شود، دانش‌آموزها به‌یک‌باره با این کشف دردناک مواجه نخواهند شد که وقتشان را صرف کلاس‌ها و کلوب‌هایی کرده‌اند که به ‌مذاقِ کمیته پذیرش خوش نمی‌آیند.

قاعدتاً وقتی که دانش‌آموز به دانشگاه می‌رود وقت آن می‌رسد که تربیت قیم‌مآبانه پایان پیدا کند، اما بسیاری از پدر و مادرها یا کارمندانِ آن‌ها، از طریق ایمیل، مقاله‌های ترمِ بچه‌ها را تصحیح می‌کنند. بسیاری از والدین برای کنترل فعالیت‌های بچه‌هایشان تلفن‌های همراهی به آن‌ها می‌دهند که به امکانات کنترل با جی.پی.اس مجهز هستند. به‌نظر مارانو، تلفن همراه -که به بچه‌ها این امکان را می‌دهد که درخصوص هر موضوع، هر تصمیم و هر «بارقه‌ای از تجربه» با والدینشان مشورت کنند- درواقع به دستیار تکنولوژیک تربیت قیم‌مآبانه بدل شده است. مارانو می‌گوید بعضی از والدین به زنگ‌‌زدن هم رضایت نمی‌دهند. آن‌ها در شهر محل تحصیل فرزندشان خانه دیگری می‌خرند. براساس گزارشی جدید درمورد این مسئله، که در تایمز به چاپ رسیده است، بچه‌ها احتمالاً فقط در آغاز اعتراض می‌کنند؛ دانشجویی در دانشگاه کلورادو در این‌باره به تایمز گفته است وقتی می‌فهمد والدینش، که در مریلند ساکن‌اند، در فاصله یک‌ربعی دانشگاهِ او خانه‌ای چهارخوابه خریده‌اند پیش خود این‌طور فکر کرده است: «شما منو دست انداختید؟ دارید منو دورتادورِ کشور تعقیب می‌کنید؟» اما بعد کم‌کم از این جریان خوشش می‌آید: «یک‌دفعه دیدم جوری شدم که تا وقتی مامانم نمیاد اینجا، لباس‌هامو نمی‌شورم.» از خودم می‌پرسم که واقعاً خودش لباس‌هایش را می‌شست؟

این مطلب ادامه دارد ولی ادامه آن به شما نمایش داده نمی شود!
برای دیدن ادامه این مطلب  به صورت کامل باید عضو سایت باشید.  ادامه برخی مطالب سایت (از جمله این مطلب) فقط به اعضا نمایش داده می شود.
اگر قبلاً عضو شده اید و کد و رمز دارید، برای ورود اینجا کلیک کنید: 

اگر عضو نشده اید، عضو شوید و به حدود 50 هزار عضو سایت بپیوندید. عضویت بسیار ساده است و در کمتر از یک دقیقه انجام می شود. 
  • سرزمین تیزهوش ها
  • ۰
  • ۰

گفتگوی تیزلند با جناب آقای مقسمی درباره مدرسه ی سلام نجم الثاقب.

تمام صحبت های ما برای این است تا به شما کمک کنیم که یک مدرسه ی خوب برای فرزندتان انتخاب کنید و فراموش نکنید که مدرسه ی خوب وجود ندارد، مدرسه ی خوب برای فرزند من وجود دارد.

شما باید ببینید با توجه به شرایط مدارس مختلف کدام مدرسه برای فرزند شما مناسب است.با توجه به شرایط و روحیات و توانمندی های فرزند شما.

برای شنیدن فایل صوتی گفتگوی تیزلند با آقای مقسمی اینجا کلیک کنید.

گفتگوی امروز ما با جناب آقای مقسمی، درباره مدرسه نجم الثاقب است که از آن مدرسه فارغ التحصیل شدند و با آوردن رتبه ی 44 درکنکور سراسری، در دانشگاه شریف مشغول به تحصیل شدند.

این فایل صوتی راهنمایی است برای پدرها و مادرها برای انتخاب مدرسه برای فرزندانشان.

سوابق مدرسه سلام نجم را بیان کنید

این مدرسه چهارمین مدرسه ای بود که وارد مدارس سلام شد با محوریت دبیرستان انرژی اتمی و زیر نظر مرحوم آقای حجاریان فعالیت می کرد.

یک تفاوت مدرسه سلام نجم با دیگر مدارس سلام این بود که قبل از پیوستن به مدارس سلام، در قالب مدرسه ای با نام نجم الثاقب فعالیت می کرد.مدیریت مدرسه از ابتدای تاسیس تا سال گذشته با آقای مهندس میرزا محمد بود که اخیرا یکی از مشاورین با سابقه ی این مدرسه مدیریت را به عهده گرفتند ولی کماکان آقای میرزا محمد نقش نظارتی در فعالیت مدرسه رو حفظ کردند.

امکانات مدرسه ی نجم چه بود؟

4 بخش جانبی مدرسه که شامل آزمایشگاه، اتاق کامپیوتر، نمازخانه و کتابخانه می شود را داشت.

از نظر نظافت چگونه بود؟

مدرسه از لحاظ نظافت خوب بود.مدرسه یک بنای کلنگی بود که قبلا مسکونی بوده و به تازگی هم از نظر ظاهری بازسازی شده است.

مدرسه ی نجم از لحاظ جنبه مذهبی چگونه بود؟

جنبه ی مذهبی بالا بود.افرادی که مدرسه را اداره می کردند از جمله مدیریت و مسئولین کاملا مذهبی بودند.هم به خاطر مسئولین مدرسه هم به خاطر محلیت مدرسه.منطقه،منطقه ی مذهبی نشین بود و بافت منطقه مذهبی بود.

نماز جماعت هر روز ظهر برگزار می شد ولی سختگیری نبود.بچه ها دعوت به نماز می شدند ولی اگر کسی نماز نمی خواند اجباری در کار نبود.

 این مدرسه از لحاظ آموزشی و درسی چگونه بود؟

قسمت آموزشی مدرسه خروجی خوبی داشت.از سال 87 تاکنون نتایج خوب بوده و بهترین خروجی سال 87 بوده است.

از نظر فشار درسی چگونه بود؟

مدرسه خروجی خوبی داشت ولی محتوای آموزشی بیش ار حد سنگین بود و ما همیشه با حجم بسیار زیادی از درس و تکلیف مواجه بودیم.به طوری که تمام وقت ما را پر می کرد.ما حتی تابستان هم باید مدرسه می رفتیم.خرداد که امتحانات تمام می شد از اواسط تیر مدرسه ها شروع می شد تا خرداد سال دیگر.

این مدرسه چه خوبی هایی داشت؟

این که سال اول که بچه ها وارد این مدرسه می شدند این باور را داشتند که مدرسه یک برنامه ی 4 ساله برای آنها دارد نه برنامه یک ساله که هرسال بخواهد تمدید شود.جو اخلاقی خوب فارغ از جو مذهبی

از نظر بعد آموزشی چه ایرادی می توانید به مدرسه نجم وارد کنید؟

درآموزش آن دوره هم حجم زیاد بود هم محتوا.هدف این بود که مطالب بیشتری آموزش داده شود تا بچه ها قوی تر شوند.ولی بچه ها این مطالب را سطحی تر یاد می گرفتند.حجم زیاد وعمقش کمتر شده بود.

مشاور تحصیلی جداگانه برای کلاس ها تاثیری داشت؟

هرپایه مشاور جداگانه داشت.بودن مشاور چیز خوبی است چون یک نفر به شرایط تحصیلی بچه ها توجه بیشتری داشت و حتی وارد بحث های روحی و روانی می شد و به نوعی محرم راز بود.مشاور وقت معلم را بهینه می کرد

 

منبع دریافت این مطلب : سرزمین تیزهوش ها


  • سرزمین تیزهوش ها