سرزمین تیزهوش ها

  • ۰
  • ۰


قطار«تحول آموزش و پرورش» به کدام ایستگاه رفت؟!به گزارش تیزلند، به نقل از خبرگزاری ایرنا،حامد حسین عسکری در یادداشت خود در تارنمای فردا نوشت: با گذشت بیش از 5 سال از ابلاغ قانون اساسی نظام آموزش و پرورش کشورمان که نسخه تحول را برای آن پیچیده است، حالا این سوال در ذهن همه رژه می‌رود که رد پای تحول در کدام بخش‌های ادارات آموزش و پرورش و مدارس دیده می‌شود و سرنوشت این پروژه چه شده است؟!

خاطرات دوران مدرسه و کلاس و درس، با همه فراز و نشیب‌ها و تلخی‌ها و شیرینی‌هایش، یک نکته مشترک و البته تامل‌برانگیز برای همه هم‌نسلی‌های گذشته و تا حدودی امروز دارد و آنهم، فضای خسته‌کننده و سنتی مدارس است که آرزوی تحول در آن معمولا بر دل هم‌شاگردی‌ها می‌ماند؛ تحولی که بعد از آن، دیگر فضای مدرسه کسل‌کننده نباشد و هیچ دانش‌آموزی آرزوی تعطیلی‌های پیش‌بینی شده و پیش‌بینی نشده را در سر نپروراند.

مشکلات پیدا و پنهان در ساختار و محتوای نظام آموزش و پرورش کشورمان، متولیان این حوزه را از حدود 15 سال پیش به فکر کلید زدن پروژه تحول در آموزش و پرورش انداخت؛ تحولی که از دل آن آموزش و پرورشی بیرون بیاید که نه معلم از معلم بودن خود احساس پشیمانی کند، نه دانش‌آموز از مدرسه دلزده و خسته باشد و نه خروجی نظام تعلیم و تربیت به کام مردم ننشیند.

زمزمه‌های تحول در اواخر دولت اصلاحات با عنوان تدوین «سند ملی آموزش و پرورش» جدی شد و کار تا مراحلی هم پیش رفت، اما سابقه رفتاری آموزش و پرورش دولت اصلاحات که در مسائلی مانند حذف معاونت پرورشی – به بهانه شان عمومی تربیتی برای معلمان – خود را نشان داده بود، باعث شد تا این حرکت به ظاهر تحولی هم چندان به ذائقه دلسوزان نظام ننشیند و به فکر کارهای جدی‌تر و بنیانی‌تر بیفتند، تا اینکه با روی کار آمدن دولت نهم در سال 1384 و تغییر فضای عمومی مدیریتی کشور و وزارت آموزش و پرورش، ترمز سند ملی آموزش و پرورش هم کشیده شد و کار از نو شروع شد، تا این بار نسخه‌ای بومی و منطبق بر الگوهای اسلامی و ایرانی تدوین و ارائه شود.

تلنگر پدرانه برای تحول در تعلیم و تربیت

این مسئله وقتی جدی‌تر شد که رهبر معظم انقلاب در دیدار اردیبهشت‌ماه 85 با معلمان سراسر کشور، با صراحتی هشداردهنده تاکید کردند که «آموزش و پرورش به یک تحول بنیادین نیاز دارد»؛ ایشان سال بعد از آن نیز در دیدار با فرهنگیان به مناسبت هفته معلم گفتند: «آموزش و پرورش کنونیِ کشور ما، ساخته و پرداخته‌ فکر ما و برنامه‌های ما و فلسفه‌ ما نیست؛ این یک امر واضحی است؛ این هم جزء مسلمات است، منتها به آن توجه نمی‌کنیم! از روزی که نظامی به نام نظام آموزش و پرورش در این کشور به وجود آمد - از آغاز کار - بنای کار بر آن فلسفه‌ای نبود که ما امروز دنبال آن فلسفه هستیم. دو عیب بزرگ وجود داشت. یک عیب از جنبه‌ اعتقادی و ایمانی، یک عیب از جنبه‌ سیاسی و مدیریتی کشور.»

همین تذکر رهبر انقلاب باعث شد تا دست‌اندرکاران پروژه تحول بنیادین آموزش و پرورش، قبل از تهیه دستور العمل تحول، تعریف و ارائه «مبانی نظری تحول» را جدی‌تر از قبل در دستور کار قرار دهند تا به نام تحول، به کام غربی‌ها عمل نشود و نسخه‌ای بدست بیاید که برخواسته از دغدغه والدین و معلمان و همه دلسوزان باشد.

از تولد «سند تحول»، تا دغدغه واقعی برای تحول

ماجرای تدوین «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» همچنان به پیش رفت تا اینکه در اواخر سال 1389 به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش رسید و راهی شورای عالی انقلاب فرهنگی شد تا در عالی‌ترین جمع نخبگانی حوزه فرهنگ هم چکش‌کاری شود؛ این شورا هم در نهایت، در تاریخ 5 مهرماه 1390 مهر تایید نهایی را به پای سند تحول زد و این سند هم در 22 آبان همان سال با حضور رئیس جمهور وقت، وزرای آموزش و پرورش و علوم و نخبگان فرهنگی و آموزشی کشور رونمایی شد تا نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران رسما صاحب یک دستورالعمل عینی و ملموس برای تحول شود.

سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به دو بخش کلی «مبانی نظری تحول» شامل فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی و «سند تحول» شامل بیانیه ارزش‌ها، بیانیه ماموریت، چشم‌انداز، اهداف کلان، راهبردها و راهکارهای عملیاتی می‌شود؛ اصلی‌ترین بخش سند در این قسمت نیز 23 هدف و راهکار عملیاتی است که نشان می‌دهد، چهاردیواری مدرسه، کتابهای درسی، وضعیت معلم و محتوایی که به دانش‌آموز ارائه می‌دهد چیست و قرار است چه محصولی تحویل جامعه انقلابی بدهد.

از همان زمان که سند تحول بنیادین با همه نقاط ضعف و قوت و حرف و حدیث‌هایش رونمایی شد، این دغدغه برای صاحبنظران ایجاد شد که نکند تحول بر روی کاغذ و پشت تریبون همایش‌های رنگارنگ باقی بماند و معلم و مدرسه م دانش‌آموز به راه دیگری بروند. نگرانی مهمی که شاید این روزها و در 5 سالگی سند، بیشتر از هر زمانی وقت پاسخ دادن به آن باشد.

تحول؛ شاید وقتی دیگر

نگاهی اجمالی به وضعیت وزارت و ادارات آموزش و پرورش و از همه مهمتر، کف مدارس نشان می‌دهد که هنوز در بخش قابل توجهی از نظام آموزش و پرورش کشورمان، بوی تحول هم استشمام نشده، چه برسد به روح و هوای تحول! این مسئله وقتی خودش را جدی‌تر و عریان‌تر نشان می‌دهد که هنوز دغدغه بخش قابل توجهی از جامعه آموزش و پرورش، تامین معیشت متناسب با شان و جایگاه تربیتی معلم است؛ معلمی که دغدغه حفظ منزلت اجتماعی خود را داشته باشد، تره‌ای برای تحول مد نظر وزیر و معاونان وزیر خُرد نمی‌کند!

با وجود انتقادهای پیدا و پنهان به روند لنگان تحول آموزش و پرورش، اما متولیان پروژه تحول بنیادین نظر دیگری دارند و وضعیت را خوشبینانه‌تر از این حرف‌ها می‌بینند. دکتر مهدی نوید ادهم دبیر شورای عالی آموزش و پرورش در این باره تاکید می‌کند که «انجام تحول بنیادین به یک عزم ملی نیاز دارد و همه دستگاهها، ارگانها و نهادها باید به میدان بیایند تا این تحول اتفاق بیفتد؛ همچنان که مقام معظم رهبری پرچم این کار را برافراشته کردند و بارها و بارها تاکید کردند، دولت، مجلس، جامعه، نهادها و تشکل‌های مردمی و خانواده‌ها همه باید به میدان بیایند، یعنی یک عزم ملی باید شکل بگیرد تا تحول بنیادین اتفاق بیفتد».

وی به ضرورت ایجاد یک فهم مشترک از تحول اشاره می‌کند و می‌پذیرد که این فهم مشترک هنوز شکل نگرفته و ایجاد آن، زمان‌بر است؛ نوید ادهم معتقد است که پروژه تحول در آموزش و پرورش سه گام اساسی دارد که شامل «تدوین سند تحول»، «زمینه‌سازی و بسترسازی برای اجرا» و «اجرای سند و احکام آن» است.

دبیر شورای عالی آموزش و پرورش می‌گوید: «ما الان در گام دوم تحول آموزش و پرورش به سر می‌بریم، به نظر من این دوره هم باید 6 - 7 سال را طی کند و اتفاقاتی باید رخ دهد تا ما به مرحله اجرای سند تحول و برنامه های تحولی نزدیک بشویم؛ از جمله فراهم شدن زیرساخت‌های فیزیکی مانند اتصال به شبکه ملی اطلاعات و توجه سایر دستگاهها به نیازهای آموزش و پرورش».

نوید ادهم البته پای درد دلی را هم پیش می‌کشد که حرف قدیمی خیلی از اهالی و ساکنان آموزش و پرورش است؛ او معتقد است که آموزش و پرورش را کوچک و ناچیز دیده‌ایم و ضرر کرده‌ایم؛ وگرنه چرا باید حقوق یک معلم دبستانی – با توجه به تخصصی بودن و ظرافت کارش - از یک استادیار دانشگاه کمتر باشد؟!

وی بزرگترین چالش حال و آینده آموزش و پرورش را «نیروی انسانی» اعلام می‌کند و گوشزد می‌کند که «اگر نتوانیم فرهنگ تحول‌خواهی را در جامعه بسط بدهیم و خانواده‌ها همراهی نکنند، کار تحول در آموزش و پرورش شکست می‌خورد!».

این مقام ارشد آموزش و پرورش اینطور آب پاکی را روی دست همه می‌ریزد و البته بیراه هم نمی‌گوید؛ اما نظارت بر پروژه تحول کار کیست؟ آیا قرار نیست شورای عالی انقلاب فرهنگی فراتر از کلیشه‌های رایج جلسات و نشست‌هایش، یکبار به میدان بیاید و نگاهی به آنچه بر این پروژه رفته بیندازد و حرفی بزند

منبع دریافت این مطلب : ایرنا

  • ۹۵/۱۰/۰۸
  • سرزمین تیزهوش ها

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی